لاحول ولاقوة الا....

ساخت وبلاگ
باران ! نفسی تند بزن تیزتر از این پی در پی و پشت هم و یکریز تر از این در بحر مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن امشب غزلم هست غم انگیز تر از این پائیز من امسال ندارد هیجانی یک فصل نشانم بده پائیز تر از این آتش بزن و گُر بکش و درد بباران فصلی برسان دلهره آمیز تر از ایندر پیش بزرگیّ جنون های غم عشقمن دیده ام ای عقل تو را ریز تر از این چشم تو شراب است شراب است شراب استآنقدر که شد جامه ی پرهیز ...تر از این کو باده ی نابی که کند تا سحر امشب؟اندام مرا با تو گلاویز تر از این این چشمِ نجیبانه مرا کُشت به حسرت چشمی بده ای عشق کمی هیز تر از اینتب کرده ام از آتش " ما اعظم شآنی "ای شمس دوائی بده تب... ریز تر از اینهر چند "خروش ِ" غزلی نیست در این شهر این خاک ولی بوده غزل خیز تر از این#عباس_شاه_زیدی #خروش_اصفهانی + نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۴۰۲ ساعت 23:56 توسط عباس شاه زیدی..(خروش اصفهانی)  |  لاحول ولاقوة الا.......ادامه مطلب
ما را در سایت لاحول ولاقوة الا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darhavali-e-eshragh بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 16:04

جز غم نریخت هیچ شرابی برای ما پائیز هم نداشت جوابی برای ما این خانه را به آجر اندوه و خشت غمآباد کرد خانه خرابی برای ماما زنده زنده در دل این شعله سوختیم کو تا کسی بیاورد آبی برای ما غیر از خزان که حرف ندارد ، نداشتندصوفی و شیخ حرف حسابی برای ما معلوم نیست صبح که بیدار می شویم دیده ست روزگار چه خوابی برای ما از بسکه می رویم و به جایی نمی رسیم دنیا نبود غیر سرابی برای مااینجا صدای شیشه خودش کم گناه نیستپنهان بریز عشق شرابی برای ماایمان بیاروید که بین پیمبران آورده است عشق کتابی برای ما #عباس_شاه_زیدیخروش اصفهانی + نوشته شده در دوشنبه دهم مهر ۱۴۰۲ ساعت 11:11 توسط عباس شاه زیدی..(خروش اصفهانی)  |  لاحول ولاقوة الا.......ادامه مطلب
ما را در سایت لاحول ولاقوة الا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darhavali-e-eshragh بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 24 مهر 1402 ساعت: 14:02

فایل های صوتی شرح و تفسیر مثنوی معنوی توسط عباس شاه زیدی سلسله کلاس های هفتگی مثنوی پژوهی در انجمن شعر جوان ، اصفهان عمارت تاریخی خانه هنرمندان در خیابان آبشار اول

صوت جلسات در کانال ایتا به آدرس :

https://eitaa.com/khoroosh

+ نوشته شده در پنجشنبه نهم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 21:35 توسط عباس شاه زیدی..(خروش اصفهانی)  | 

لاحول ولاقوة الا.......
ما را در سایت لاحول ولاقوة الا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darhavali-e-eshragh بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 22:54

سه تا حرفی و مضمونی از این بهتر نیاوردمجناب #عشق از کار شما سر درنیاوردممرا جَلد خودت کردی و می دانی که از شوقت قفس هر شب درش وا بود و من پر درنیاوردممن از گِل نیستم با تو ، مرا ای #عشق می بخشیاگر ایمان به این یک مشت خاکستر نیاوردمچو مویت بسکه مضمون پریشان داشت عمر مناز این دیوان بی ترتیب هم سر درنیاوردمجنونم را تحمل می کنی ای #عشق حق داریاگر چه من برایت غیر درد سر نیاوردمسه تا حرفی نه ، خیلی حرفی ای بی انتها واژهسه بار آوردمت در این غزل دیگر نیاوردم#عباس_شاه_زیدی#خروش_اصفهانی + نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت 12:17 توسط عباس شاه زیدی..(خروش اصفهانی)  |  لاحول ولاقوة الا.......ادامه مطلب
ما را در سایت لاحول ولاقوة الا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darhavali-e-eshragh بازدید : 39 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 18:46

در من چراغ شعر غریبانه روشن استتا روشن است شعر من این خانه روشن استاز بس غزاله ی غزلم با تو گشته استهر شب دلم شبیه پریخانه روشن استچشم تو چرخ می زند و مست می کندپیمانه روشن است که میخانه روشن استشکر خدا به گریه ی مستانه تا سحریک آسمان ستاره در این خانه روشن استبا کورسوی عقل به بیراهه می رویمتکلیف ما و این دل دیوانه روشن استدل ها اگر به خال لبت می شوند اسیرپیدا نبوده دام ولی دانه روشن استنازم به عاشقیّ که سحر شمع ِ آفتابچشمش به آتش پرِ پروانه روشن استزاهد خموش باش که در دست های تاکانگور مثل سبحه ی صد دانه روشن است با این همه خرابی دل های عاشقانیا عشق از تو این همه ویرانه روشن استگاهی دو مصرع از غزلت را حواله کنعُرفی دل "خروش" به بیعانه روشن است#عباس_شاه_زیدی #خروش #سبک_اصفهانی #عرفی_شیرازی این غزل من استقبالی است از غزل حضرت عرفی شیرازی با مطلع: از نورِ یارِ چون نفسم خانه روشن است بیرون برید شمع که کاشانه روشن است + نوشته شده در شنبه بیستم خرداد ۱۴۰۲ ساعت 21:17 توسط عباس شاه زیدی..(خروش اصفهانی)  |  لاحول ولاقوة الا.......ادامه مطلب
ما را در سایت لاحول ولاقوة الا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darhavali-e-eshragh بازدید : 37 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 18:46

یا خرد آینه ای خوب نپرداخته است یا جنون بیشتر از عقل به ما ساخته است هر چه خواندم متحیر شده ام، در زلفت این همه معنی پیچیده که انداخته است؟دل ما در شب قدر سر زلفت گم شدهیچ کس قدر تو را قد تو نشناخته استما نبردیم ثوابی . همه را زاهد برد او گمان کرده که برده ست ولی باخته است آخرش پیش تو میدان کم آوردن هاست مثل من قافیه ام هم سپر انداخته استعباس شاه زیدی خروش + نوشته شده در سه شنبه ششم تیر ۱۴۰۲ ساعت 0:38 توسط عباس شاه زیدی..(خروش اصفهانی)  |  لاحول ولاقوة الا.......ادامه مطلب
ما را در سایت لاحول ولاقوة الا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darhavali-e-eshragh بازدید : 35 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 18:46

این همه اندوهِ بودن در دل ما جا نشد جور دیگر فکر می کردیم ما، اما نشددست روی شانه ی هر کس که زد آوار شدعشق هر کس را به خاک انداخت دیگر پا نشدبا لب خاموش تو یک عمر مستی کرده ایمسهم خیلی ها شد این داغ و نصیب ما نشدکشتی ما هیچ...حتی شانه ی طوفان شکستهیچ صیادی حریف موج این دریا نشدشهرِ بی معشوق مفتِ سگ نمی ارزد ، دریغعشق مجنون کرد ما را و کسی لیلا نشدآسیای چرخ ما را نان بی منت ندادپشت ما اما برای خرده نانی تا نشددر هیاهوی دعا گم شد کلید آسمانعمر دنیا طی شد واین قفل بسته وا نشدرسم ما دریا دلان ماندن نبود اما " خروش "هر چه گشتم کشتی بی لنگری پیدا نشد#عباس_شاه_زیدی#خروش_اصفهانی#غزل_معاصر#غزل_اصفهان + نوشته شده در شنبه ششم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 19:49 توسط عباس شاه زیدی..(خروش اصفهانی)  |  لاحول ولاقوة الا.......ادامه مطلب
ما را در سایت لاحول ولاقوة الا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darhavali-e-eshragh بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 9 اسفند 1401 ساعت: 14:14

عشق را دیده ام فراتر از اینمن ندیدم بلا بلاتر از این" درد عشقی چشیده ام که مپرس"درد عشق است بی دواتر از اینمن چه را از تو کرده ام پنهان ؟راز من هست بر ملا تر از اینفکر کردم رسیده ام اماآخرش بود ابتدا تر از اینتوی این ناکجا که جایی نیستبروم پس کجا کجاتر از این؟گفته ام بارها که در حق ماکاش می شد خدا خداتر از اینکاش می شد به چشم این مردمسوره ای خواند والضّحي تر از ایناز که ؟ چشم امید دارم منروزگار است و بی وفا تر از اینگاه گاهی غریبه ها هستندتوی این شهر آشناتر از اینشاعران رفته اند آخر صفکشتن عشق بی صداتر از این ؟مُردم از بی کسی، تو در بغلمبپر ای باد بی هواتر از اینتوی خورجین من فراوان استاز چرا های بی چرا تر از اینمن بدون غزل که می می رمنکن این رشته را جدا تر از اینجگر زنده رود می سوزدآه...باران بزن رهاتر از اینعباس شاه زیدیاردیبهشت ۱۴۰۰ + نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۱ ساعت 22:33 توسط عباس شاه زیدی..(خروش اصفهانی)  |  لاحول ولاقوة الا.......ادامه مطلب
ما را در سایت لاحول ولاقوة الا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darhavali-e-eshragh بازدید : 41 تاريخ : شنبه 22 بهمن 1401 ساعت: 15:46

انوار شب قدر گرفته است جهان را؟؟یا قدر علی داده فضیلت رمضان راگر قدر علی آبروی قدر نمی شدمی کرد خدا تخته دکان رمضان رارمز رمضان است علی تا بکشد دوستدر سلسلة بندگی اش هردوجهان راامشب همه جا ذکر"ٍالهی بعلی"تا صبح گرفته است زمین را و زمان رامی رفت و به دنبال سرش ماه روان کردهمراه دل سوخته چشم نگران راای کاش نمی داد موذن سحر امشبدر لحظة لاهوتی محراب اذان رابا این همه در چهری افروخته اش هستوجدی که بریده است زبان هیجان رادر سفرة افطار علی نان و نمک بودمدیون خودش کرد علی سفری نان راگفتم بپرم سمت مدیحش که پرم سوختمن تاب نمی آورم این کوه گران راوقتی که بنا نیست بدانیم علی کیستخوب است ببندیم در این باب دهان راعباس شاه زیدی خروش اصفهانی ۱۳۹۶ + نوشته شده در جمعه دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 13:59 توسط عباس شاه زیدی..(خروش اصفهانی)  |  لاحول ولاقوة الا.......ادامه مطلب
ما را در سایت لاحول ولاقوة الا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darhavali-e-eshragh بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 23:39

هر روز مثل  آینه ی دق مقابل استدنیا همان غمی است که هر شب سرِ دل استدنیا همان غمی است که آسوده خاطرانآسان گرفته اند ولی کار ، مشکل استاین راسته به غیر رذیلت نمی خرندگیرم که در وجود تو صدها فضائل استاین بود ، ذره ذره فقط می خورد مراتنها نه من به پای همه این سلاسل استدیوانه خانه ای است جهان من و شمایعنی اگر کسی به کسی نیست عاقل استوقتی که می روی و به جایی نمی رسیدل خوش نکن به فرضیه هايی که باطل استنقصان عقل را همه گفتند و عده ای...اصرار می کنند که این نقص کامل استاز آخرت هنوز ندارم خبر ولیدنیا که در قباله ی مشتی اراذل استفهمیدم از کتاب سیوطی، اراده ام...اِعراب واژه ای است که دست عوامل استدارم به این  نقیضه ی خیام می رسمبودن چه بودنی است که با مرگ کامل است؟حیرت نکرده ای که بدانی چه می کشمدر وادی ای که  پای خودِ عقل در گل استگیرم دوا شدند همه زخم ها " خروش"باید چه کرد با غم زخمی که بر دل است#عباس_شاه_زیدی#خروش  + نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 1:28 توسط عباس شاه زیدی..(خروش اصفهانی)  |  لاحول ولاقوة الا.......ادامه مطلب
ما را در سایت لاحول ولاقوة الا.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darhavali-e-eshragh بازدید : 79 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 23:39